هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله

وا شده مشت زمان و لب حیرانی‌ها

گره افتاده به افسانه سفیانی‌ها

روضه مشک رسیده است به بی آبی‌ها

باز هم حرمله‌ی سرجوخه‌ی وهابی‌ها

از احد نعره زند حمزه که احمد زنده است

باکی از کشته شدن نیست که ایزد زنده است

هان فراموش مکن زنده به یادیم همه

در پی نصر خداییم عمادیم همه

خون ما بذر جهاد است بگو با صهیون

میر ما فاطمه‌زاد است بگو با صهیون

هاش لله به دو تا حاشیه دلبسته شویم

باز در خواب ببینند که ما خسته شویم

در لغت‌نامه ما ننگ به غافل مانده

کدخدا نیز حماری است که در گل مانده

عاشقان را ز تن چاک زده باکی نیست

هرکه را نیست شهادت دل افلاکی نیست

شب قدریم و به از حرف هزاران ماهیم

ما بسیجی شده‌ی نهضت روح اللهیم

چند سالی است ایمان واجب عینی شده است

حاکم امت  حق حکم خمینی شده است

با علی تا گذر کرب و بلا همراهیم

جوشش تازه‌ای از گلشن روح‌اللهیم

کدخدا را اجل قطعی و وقت‌آگاهیم

همه فرزند قسم خورده‌ی روح‌اللهیم

خم از نو گواه است شهادت این است

حج ما بر سر نیزه است عبادت این است

بکشید امت حق را که سعادت این است

***

خاک پای شهدا تاج شرف خواهد شد

برکت خون نمر، مکه نجف خواهد شد

وقت آن است حجاز از جگرش آه کشد

یوسف فاطمه بیرون ز دل چاه کشد

سنی و شیعه کند آنچه دل احمد خواست

امت واحده از شرق به پا خواهد خاست

امت واحده و قافله‌ای بت شکنیم

گاه دُرّ نجف و گاه عقیق یمنیم

آید آن روز که از واهمه بیرون بزنیم

پرچم فتح سر تپه صهیون بزنیم

شب ما آیه‌ی نور است بگو با صهیون

عید ما صبح ظهور است بگو با صهیون

گاه امواج فراتیم و گهی در نیلیم

صاعقه صاعقه بر هستی اسرائیلیم

پس کنون هرکی بسیجی است، هلا بسم الله

هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله