وَعَلَی_الِاسلامِ_اَلسّلام

ساخت وبلاگ
وَعَلَی_الِاسلامِ_اَلسّلام !

به سیل حادثه افتاده‌اید!؟ حرفی نیست!
به تیغ شبهه، گلو داده‌اید!؟ حرفی نیست!

حلال نسیه، به نقد حرام می‌بندید!
نگاه «قسط» به تدبیر وام می‌بندید!

ز شرّ ماست که تکلیفِ خیر، یعنی هیچ!
نشسته‌اید به امّید غیر، یعنی هیچ!

همه، گلایه! همه، یأس، ما همه دردیم
تمام ما «ورق» و... حیف، برنمی‌گردیم!

سوال یائسه، قحط جواب، یعنی ما
کلاه شب، به سر آفتاب، یعنی ما

سیاه‌کاسه و تر دامنیم، ای مردم
تمام ما همه اینجا «منیم»، ای مردم

برادرانه، سرِ چاهِ یوسُفیم، همه!
فقیهِ لاف و سفیهِ تعارفیم، همه!

ز دودِ حادثه‌ها آسمان، سیاسی شد
دریغ و درد! که احساسمان، سیاسی شد!

دریغ و درد! که نقصان، سرِ زیادی ماست
نگاه «قسط» به اوهام اقتصادی ماست

دریغ و درد، «قضا» را!... گواه، کم دارد!
نه! دادگاه قیامت، شهید هم دارد

شهید، «قسط» و «قضا» را ندیده، عاشق شد
ندیده، با همه زخم‌ها موافق شد!!

به راه کج، همه سرگرم احتمال شدیم
بلال حادثه بودیم و حیف، لال شدیم!

***
چه قفل‌ها که گرفتار شد امیدت را
به سیل حادثه، انداختی کلیدت را

تمامتان، «ورق» و ...حیف، برنمی‌گردید!
تمامتان، «ورق» و ... حیف، برنمی‌گردید!

+ نوشته شده توسط حمید قاسمی در دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 13:22 |
بدون شرح...
ما را در سایت بدون شرح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemihamid بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 11:37